hot chocolate

پارت ³⁴
کوک : امروز بیکارید نظرتون درمورد امتحان چیه
همه : استاد می‌دونستید خیلی تو این لباس جذاب شدید
( استایل دو لباس کوکه )
یونا بلند شدو داد زد
یونا اخر هفته عروسیه منه شما هم دعوتید " داد "
ریجین : با کی ازدواج می‌کنی
یونا : لی دوهیون ۲۵ سالشه
کوک : خب چه کنم
دونگ مین : استاد عشقشو از دست میدهد
سوجون : و الان ناراحته
کوک : من عاشق این بشم بیچاره دوهیون این قیافه داره
یونا : نه تو داری
کوک : داشتم که عاشقم بودی
یونا : توهم عاشقم بودی
کوک : نه نبودم مدرکم دارم
زنگ زدم آقای هان
کوک : آقای هان من تو این دوسال عاشق کیم یونا بودم ؟
هان : نخیر شما بشدت ازش متنفرین
کوک : خب چی صداش میکردم
هان : مزاحم و نابود کننده ی زندگی
کوک : ممنون
قطع کردم
یونا : ور ور ور
کوک : حالا بگو من عاشقت بودم
یونا : حرفات چی
کوک : رفتم خونه تست الکل گرفتم مثبت شد
یونا : ولش کن من شما هارو دعوت کردم کیا نمیان
کوک : من
یونا : به یورم
کوک : اینجا استادتم و نمیتونی به من تحمت بزنی
که اون سه تا مزاحم اومدن
جیا : چرا خونتو عوض کردی
مونا : من میخواستم باهات ازدواج کنم
جوآ : بچه ها دلش می‌خواسته
کوک : گمشید از کلاس من بیرون شما دوتا هرچی میرسین میگین
جوآ : ببخشید هرکاری میکنم نمیان
کوک : تو برو من اینا رو میارم
جیا : میخوای کولمون کنی
کوک : نه
با پا زدم تو شکمشون که افتادن بیرون
کوک : اگه منو می‌شناختین می‌دونستید که بی رحمم
در کلاسو بستم
هیوجو : استاد میشه اگه درس نداریم دنس یکی از اهنگاتونو بهمون یاد بدید
کوک : کار سختیه
شینا : به جون مسیح
کوک : باشه میزاتونو بکشین عقب تا جا باشه
کوک: حالا چرا میخواین یاد بگیرین
میشا : هفته ی دیگه جشنه و به درخواست ما یکی از آهنگاتون پخش میشه ماهم گفتیم دنسشو اجر میکنیم
کوک : خب چه آهنگی
همه : ***** ( یه چیزی فرض کنید )
شروع کردم و بهشون یاد دادم
۲ ساعت بعد
کوک : چهل بار انجام دادم برید خونه تمرین کنید
همه : اوکی
رفتم از کلاس بیرون و سریع به سمت ماشینم رفتم سوارش شدم و برگشتم خونه که یورا زنگ زد
شروع مکالمه
یورا : چرا خونتو عوض کردی کوک برات زن دیدار کرده بودم
کوک : بهتر بهت نمی‌گم کجام گوشیمم که چی پی اس ندارع
یورا : کوک
کوک : بای
پایان مکالمه
کوک : سلام لیسا
لیسا : از کجا فهمیدی منم
کوک : از بوی عطرت
لیسا : بیا برات غذا درست کردم
کوک : ممنونم
با لیسا نشستم ناهار خوردم
لیسا : میدونی یونا .....
کوک : آره آره ولی من بهش گفتم نمی‌رم
لیسا : یونا بهم گفت که بهت بگم لطفا به عنوان تنها داییش بری
کوک : باشه شماهم دعوتید
لیسا : آره
کوک :........
🍊🧡
دیدگاه ها (۳)

hot chocolate

سولیا زود رفتی با اینکه دیر شد ولی تولدت مبارک سولی 😔

hot chocolate

hot chocolate

~My Dream Life~

یونا یهو روی پاهام یه دستی احساس کردم که داشت رون پام فشار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط